- محمود طياري - http://tayari.ir -

ایاز

ایاز

دست نیاز سوی تو، پُر رمز و راز بود
خالی اگر چه جای تو، شب هم دراز بود
آن یک نظر، به حسن که کرده ای از برم گذر
خوابم به شوقِ دیدنت با چشم‌ِباز بود‍!
روزِ خوشِ نیامده را کی برم ز یاد
بر تو اقامه بسته و دل در نماز بود
با من خیال آمدنت، بی صدای پا
آبی برآتش و، خود چاره ساز بود
شاید به این امید که فردا ببینمت
دل کوبه ها همه در سوز و ساز بود
ما در حریم عشق‌ِ تو، جز دل چه باختیم
دست و دلی اگر ، به قماری نیاز بود!
بگذار طلوعِ نام تو ، در آیاتِ صبح من
خوش باشد آن نسیم، که نامش ایاز(۱)بود!
محمود طیاری
رشت. مرداد ۹۷
——————– ۱/–
ایاز- به معنی نسیم سحر گاهی ( بادی که از طرف صبح میوزد ).دهخدا