اردیبهشت ۲۳
ائتلاف مژگان
غزلغزل همه از سینه تا گلو دارم
سبد سبد که نه. آری، سبو سبو دارم
تو پیرهن چه کنی چاک، تا پیالهٔ ناف
به پیش تاکِ جوان، من هم آبرو دارم!
هجوم چشم ترا، ائتلافِ مژگان بست
چنین خماری بی وقتت، آرزو دارم!
چه جلوهها که به دیوان شاعران نکنی
من این حکایت شیرین، مو به مو دارم!
تو، آنی و، بگرفتمت به سینه و، تنگ
چنان که خُرده شرابی در سبو دارم
هرآنچه از تو مرا بود، خود به آخر شد
کنون به گوشهای تنها سر بتو دارم
هزار بازی چوگان، مرا به دام نبُرد
مگر به صید غزالی، که پیش رو دارم!
محمود طیاری
رشت – بهار- ۱۳۵۸