اردیبهشت ۲۳


تیربارِ نگاه

ما یک گناه بیش که دیگر نداشتیم
دل در گرو، به زیر پای تو بگذاشتیم
در رسم کافری، دل و دین را نمی‌برند.
ما در حراج ِ عشق، جز این دو چه داشتیم؟
اِلحاد، تهمتِ روز است و، این عجب
تیربار ِنگاه را، بارانِ عشق پنداشتیم!
آن دیگران، نه به پندار، خوش خرام
در باغ های وارونه، مگر سرو کاشتیم!
ما در خیال تو اگر رخنه کرده‌ایم
جز قدرسهمِ عشق، از تو چه برداشتیم!
گر دست، هیچ، به دامنِ وصلت نمی‌رسد
ما شیرِ خفته را در بیشه، خام انگاشتیم
ناخورده شیرخام، که تُهی گیردت جام
بر بام ِعشق، بیرقِ سفید برافراشتیم!

محمود طیاری
رشت شهریور۹۷

نوشته شده توسط admin


نظر بدهید