اردیبهشت ۲۳


تهمت تاک

حالِ چشم تو کم از باده‌ی ناخورده مباد
تهمتِ تاک خوش‌ست، جانِ تو آزرده مباد.
آن جفا، کز بُنِ جان، سوخت پر و بالم را
سمتِ بی سوی من از لطف تو، ناکرده مباد
به چه آئینی و انصاف به حالم نکنی
گره از زلفْ به ابروی تو آورده مباد!
نفسی در قفسی با تو اگر بود مرا
مرغِ عشقم به بازار کسی بُرده مباد
به طریقت اگر آموخته‌ام راه تو را
جز دل شمع دراین بزم یکی مُرده مباد
شادی‌ام این بس و اویم به کنار آید اگر
به برش گیرم و گویم رُخش افسرده مباد
خواب از چشم و دل از دست بشد، وانفسا
گل رویی که تو بشانده‌ای، پژمرده مباد!
. . ⚘ محمود طیاری
رشت – اردیبهشت ۹۶

نوشته شده توسط admin


نظر بدهید