اردیبهشت ۲۳

چکاوک

پاچینِ کوه، سبز و، دلی بی‌قرار نیست
آمد صدای پایی و اما بهار نیست
بی‌ روی یار، غنچه دهان وا نمی‌کند
سروی به باغ‌ ما و درختی به بار نیست
رسواست گل، معجر او را که باد بُرد
خاری به چشم آمد و دستی به کار نیست!
آن باده‌های ناب، به خوناب و این عجب
آدم به پای خمره و چشمی خمار نیست
بس تازیانه باد خزان پای کفر زد
راه گناهِ مستی نرگس فرار نیست
گیرم بهار خطبه‌ی قوس و قزح سرود
“سبزه پیاده آمد و غنچه سوار” نیست۱
رگبارِ شعر بهار، گل به یغما برد
بازی که بُرد و باخت ندارد، قمار نیست
پائیزی است شعر بهاری که سوخت باغ
یک برگ بر تمامی این شاخسار نیست
هرجا چکاوکی است بهارش خجسته باد
دستی اگر به ماشه و قُمری به دار نیست!

محمود طیاری
سپتامبر ۲۰۱۱ مریلند.واشینگتن.

۱- مولوی.دیوان شمس. غزلیات.

باغ سلام می‌کند سرو قیام می‌کند
سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد

 

اجرای بانو بهناز فاضلی

اجرای استاد محمود طیاری

اجرای استاد محمود طیاری

اجرای استاد محمود طیاری

نوشته شده توسط admin


نظر بدهید