اردیبهشت ۲۳

ولایت شیرین

???ا

هر دم ترا به ناز و، مرا نیز بازدم است
با هر نفس نام تو بر لبم دمادم است.
عشق است و بس ،‌ آن که زیادش تو برده ای
ما را نفس به تمنا، نه بیش یا کم است.
آن هم غنیمتی است که در تنگ جانی ات
آتش گر رسد به لب،‌ نه کم از جهنم است!
صدها دهان غنچه اگر بود باز ترا
ما را نگاه،‌به پشت لبی،پر ز شبنم است!
جمشید را تختی اگر، یار نیز به کنار
ما تحفه هیچ نگیریم ، خالی جام جم است!
کس در ولایت شیرین، چادر نمی زند
تا شوردلانه خیمه خسرو پر از غم است!
در راه یک بوسه که تاوان پیش داد
معشوق را دل بخواه مگر جانِ عالم است!

???ا
محمود طیاری
رشت . تیرماه ۱۳۹۹

 

 

نوشته شده توسط admin


نظر بدهید