اردیبهشت ۲۳
بهشت آبی
دل گر بدهی چه غم بگیری از من
ترسم نه که بیش، کم بگیری از من
در عشق یکی دخل، به خرجش ارزد
جز آن چه به ماتم بگیری از من …
در بوس و کنار، بی قراری شاید
شرطی نه که هردم؛ بگیری از من!
آن دل که ندادی چه پس میگیری
جانی که دمادم بگیری از من
با تو اگرَم دم به خلوت گذرد
آن دم زهزار دم بگیری از من
کفری که مرا باز جهنم ببرد
ارزد که بهشتم بگیری از من
ما آب بهشت برجهنم ریزیم
گر آتش آن صنم بگیری از من
محمود طیاری
رشت تیرماه ۱۳۹۹