اردیبهشت ۲۳
پیچ و تاب
آن که میآمد به خوابت، خود به خواب دیگر ست
جای در میخانه دارد، او خراب دیگر ست
آنچه با من در نگاه سرد میگفتی چه شد
هرچه پیش رو مرا بی تو، سراب دیگر ست
تا نفس باقیست، آستینی پیش رو دارم به چشم
در هوای نفس، حبیبان را حباب دیگر ست
گرچه میدانم مرا از خود به زاری راندهای
خار راه یار بی مقصود، جناب دیگر ست!
خلوتم با خود ترا در آستین بگرفته ست
ای عجب با مار شعرم، پیچ و تاب دیگر ست!
آنچه افسون میکند ما را مثال مار نیست
آن شبِ ظلمانیام را ماهتاب دیگر ست
خُرده کی بگرفتهام بر یار غایب روی خود
این زمان معشوق غایب را جواب دیگر ست!
محمود طیاری
۲۳ آذر ۹۶