اردیبهشت ۲۳
دل سپرده
امشب به پای دل آوردهام دردی را
گیراندهام با عشق تو آتش سردی را
مستی حریف ما به جدایی نمیشود
از یاد کی بُردهام، آن نازها که کردی را
ما راه دل نجوییم، کین راهیانِ عشق
بنوشته پای مهر نشانهی مردی را
دل آشنای تو آخر چه دیده ست جز جفا
در سینه جای ندادی دلی که بُردی را!
خوابی به چشم نیامد، مُهری ست بر لبم
پنهان کی بماند، آنچه برما سپردی را!
پندار ِنیک ما است، در عشق گفته آمد
کی می رود ز یاد، دستی که فشردی را!
در نازکای خیال، که می آیدت به یاد
با من بگو، هر آنچه به خاطر آوردی را!
محمود طیاری
رشت – آبان – ۹۸