اردیبهشت ۲۳
آبیِ دور
به آب و آینه گفتم به جستجوی توام
مرا به چشم تو آورد، حال او دارم
تو آنی و، بگرفتمت به سینه و تنگ
چنان که خُرده شرابی در سبو دارم
تو سر همیکشی وهیچ هم نمیدانی
ترا چو بُغض شکسته یی در گلو دارم
به ماهیان لب حوض از تو میگفتم
تو لب نمیزدی و میل گفتگو دارم
هوای یار اگر چه نمیرود از سر
ترا در ٱینهی دل پیش رو دارم
چه بالها نزدیم بر فراز آبیِ دور
نه غبطهای به تماشای رقص قو دارم
دلی اگر نگذارم پیش پای تو، هنوز
به جستجوی تو واگویه کو به کو دارم !
محمود طیاری
رشت. مرداد۱۳۹۹
اجرای هنرجوی تئاتر و موسیقی: اعظم بنگاه
هوای یار اگرچه نمی رود از سر
ترا در آینه دل پیش رو دارم!?