پادكست حرف آخر
دلِ پاییزیام را آفتابی اگر از جنسِ آتش، یا که آبی! – من این سرگشتگیها از تو دارم تو در ُخمخانهی شعرم ، شرابی … – تو، نی! من نایِ آتش بانگِ کوهی نمی آییبه چشمم، مثل خوابی! تابستان ۷۴
نوشته شده توسط admin
نام "(الزامی)"
ایمیل (نشان داده نخواهد شد) "(الزامی)"
وبسایت/وبلاگ