غوغائیان
ا
???ا
آنجا که مرا حالِ خوش ازچشم ِتو برپاست
سر در ره سودای تو برتن، نه که پیداست!
زآن ُمهره ی ماری که تو داری به یکی نیش
گر مُرده به پا خاست، چه حاجت به دعاهاست
در خانهِ دل،”دیده”۱ چه کردهست، نرفتهست!
چشم از تو نگیرم که مرا راه به آنجا ست!
عشقم همه دام است و، دلم رامِ نگاهت
خوابم همه بیداری و، آن نیز به رویاست
در بادیه گر، گم شدهام، راهِ تو گیرم
یوسف نیام، هر چند که نام تو زلیخاست!
گویند که این مرتبت از شعر که گیرد
گویم هر آن چشم که از آن تو غوغاست
در چاه شدم آن که مرا یافت تو بودی
از سیبِ گلو تا که زنخدان ۲ شما راست!
ا???
محمود طیاری
رشت . مرداد ۹۷
——————————
(۱) از دل برود هر آن که از دیده برفت.
(۱) (۲) ای دل گر از آن چاهِ زنخدان به درآیی
(۳) هر جا که روی زود پشیمان به درآیی / – حافظ?
——————————
(۱) از دل برود هر آن که از دیده برفت.
(۱) (۲) ای دل گر از آن چاهِ زنخدان به درآیی
(۳) هر جا که روی زود پشیمان به درآیی / – حافظ?