اردیبهشت ۲۱
مستی ما
بی خبر از خود، چه خبْرمان دهد
ماهِ شب ما، به که تاوان دهد؟
دست به دامان که باید شدن
سر به فدا، در رهِ تو جان دهد.
چشم خود از خواب بگیر، ماهرو!
دولتِ عشق، خود به که فرمان دهد؟
آن که دلش باخت به آدابِ تو…
وعده ی آدابِ، به غیر آن دهد.
عشق اگر زآتشِ دل سرد شد
هر چه بخواهی به تو ارزان دهد!
باده ما عقل نه از سر بَرَد
مستی ما رخصتِ جانان دهد
شانه ی ما بار ِملامت نبُرد
گر کژ و مژ، راه به مستان دهد!
محمود طیاری
رشت- مرداد ۱۳۹۹