اردیبهشت ۲۳
عروس شعر
من و پیاله اگر پُر، یا که خالی بود
شبی به یاد تو بگذشت، وه چه حالی بود
گلی نبود کنارم، دلم به دار ِجفا
هوای گردش و، چشمم به باغ قالی بود.
نه بستری ز گلاب و، خیمهی مهتاب
وصال تو گروِ بوسهای خیالی بود
صدای خنده چو بشکست از که و به کجا
دلم چو ریخت گمان رفت زآن حوالی بود
مرا که پای تو بنشستهام، به وهم و خیال
سزای بوسه چه تاوانِ گوشمالی بود؟
عروس شعر من آنشب دُختِ شاهان بود
زفافِ ما به عفاف، گرچه جات خالی بود!
مثال شوق به اشک و، جوی آب حیات
تمام مهر ِتو، لوء لوء، زآن لِئالی بود!
-محمود طیاری
رشت- بیست و یکم مهر ۹۶
————————————