چاقو ضامن آهو است!
[نمایش روستایی در هشت تابلو]
دختر مثل کفتره.بگیرش زود، وگرنه میپره!
در این نمایش، دختری به خاطر دلبستگی به مادر، با درک بالندهای از کار در روستا، به پسری نه دوره گرد، اما عاشق آب و بندر، که هفت سالی هم او را نشانده و راهیی آبادان است، “نه!” میگوید :
“مادرم دلش به دو چیز خوشه . به من و این چوب بستی که باهاش حصیر میبافه. اگه خیال میکنی حرفت به من کارگره، در اشتباهی. ولش نمیکنم بیام ، دق مرگ شه!”
“چاقو، ضامنِ آهوست!” نوشتهی محمود طیاری، که بیست و سومین اثر نمایشیِ اوست، به تأکید نویسنده و لابد به خاطرِ”رویکردِ کارگردانها به متونِ اقتباسی یا مندرآوردی“، سالهاست معطلِ اجرا مانده است!