دی ۰۳

غزل پائیزی

دلم هوای تو دارد؛ نیایی‌ام، چه‌کنم
گرفته راه گلویم، هوایی‌ام، چه‌کنم
به پای یار ننشستم؛ خون دل؟ هرگز!
اگرچه سر به بیابان؛ کجایی‌ام‌، چه‌کنم.
بهار پایِ گل آمد؛ دلم به پای تو ریخت
خیال آمدنت هست؟ پاگشایی‌ام چه‌کنم .
دهانِ غنچه کنون باز مانده از حیرت
مگر که زود رسد، دیرپایی‌ام چه‌کنم؟
مرا به جانب او، رخنه می‌دهد این دل
پُر ‌است کاسه صبرم، گدایی‌ام چه‌کنم.
دو چشم بر در و آشوب بر دل تنگم
به یادم آیی و چندان نپایی‌ام چه‌کنم.
برو به خلوتش و، پرده دار حُجب‌ش باش!
سپیده پرده دَرَد، روسیاهی‌ام چه‌کنم؟
دهانِ تنگ نگیرد عطر بوسه، به چند…
هزار و یک شب اگر بود شاهی‌ام، چه‌کنم؟
محمود طیاری
پائیز ۱۳۸۶

نوشته شده توسط admin


۳ نظر برای “غزل پاییزی”

  1. بهناز گفت:

    این شعرو خیلی دوستش دارم

  2. بهناز گفت:

    شعر غزل پاییزی فوق العادست، دوستش دارم.

  3. سعید لطفی گفت:

    سلام استاد
    چه قلم شیوایی دارید
    تحسین برانگیزه
    خوشحال میشم بیاید به صفحه شخصی من و چند نمونه از آثار ناچیز منو مطالعه کنید.
    گوشه ی انتظارتان مینشینم شضاید کلبه مرا روشن ساختید.
    با تشکر
    سعید لطفی از شهر باران رشت

نظر بدهید